اعجاز قرآن در خورشید و حرکت آن
خورشید یكی از نشانههای الهی است كه خداوند در قرآن از آن و حركتهای ان یاد كرده و به آن قسم خورده است2. از این رو ،بسیاری از مفسران و صاحبنظران و متخصصان كیهانشناسی در این مورد اظهار نظر كردهاند. آیاتی كه در این مورد به آنها استناد شده عبارتاند از:
« وَآیَةُ لَهُمْ اللَّیْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَاهُمْ مُظْلِمُونَ وَالشَّمْسَ تَجْرِی لِمُسْتَقَرِّ لَهَا ذَلِكَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلیِمِ.» [سوره یس(36)، آیه 37ـ38].
« نشانهای [دیگر] برای آنها شب است كه روز را [مانند پوست] از آن بر میكنیم و به ناگاه آنان در تاریكی فرو میروند و خورشید به [سوی] قرارگاه ویژه خود روان است. تقدیر آن عزیز دانا این است.»
«لَا الشَّمْسُ یَنْبَغِی لَهَا أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لَا اللَّیْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلُّ فِی فَلَكِ یَسْبَحُونَ» [سوره یس (36) آیه 40]
نه خورشید را سزد كه به ما رسد، و نه شب به روز پیشی جوید و هر كدام در سپهری شناورند.
« وَ هُوَ الَّذِی خَلَقَ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ وَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلُّ فِی فَلَكٍ یَسْبَحُونَ» [ سوره انبیاء(21) آیه 43]
« اوست آن كسی كه شب و روز و خورشید و ماه را پدید آورده است. هر كدام از این دو در مداری [معین] شناورند.»
« وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلُّ یَجْرِی لِاَجَلِ مُسَمّیً» [سوره رعد(13)آیه 2]
« و خورشید و ماه را رام گردانید؛ هر كدام برای مدتی معین به سیر خود ادامه میدهند.»
« وَسَخَّرَ لَكُمْ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَائِبَیْنِ » [سوره ابراهیم(149 آیه 33]
« خداوند خورشید و ماه را در حالی كه هر دو در حال حركت هستند، به نفع شما مقهور و مسخر گردانید.
2ـ1ـ نكتههای تفسیری
1ـ آیات بالا برای معرفی نشانههای حق است و به مردم یادآوری میشود تا ایمان آنان تقویت شود: از این رو، آیات سوره یس با كلمه «وَآیَةُ لَهُمة...» شروع میشود و آیه 2 سوره رعد با جمله « لَعَلَّكُمْ بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ» ؛ « امید كه شما به نقادی پروردگارتان یقین حاصل كنید» پایان مییابد.
2ـ « لام» در كلمه « لمستقر» ممكن است به چند معنا باشد:
الف: لام به معنای « الی» (خورشید به سوی قرارگاه خود روان است)3؛
ب: لام به معنای «فی» (خورشید در قرارگاه خود روان است)4؛
ج: لام برای غیات «تا» باشد(خورشید تا قرارگاه خود روان است)5؛
د: لام به معنای تأكید باشد(خورشید روان است مر قرارگاه خود را).
3ـ آیه بالا به نحو دیگری نیز قراءت شده است: « وَ الشَّمْسُ تَجْرِی لامُسْتَقَرَّلَهَا » ؛ « خورشید روان است و قرارگاه ندارد.6»
4 ـ كلمه مستقر در « لمستقر » ممكن است میمی، یا اسم زمان و یا اسم مكان باشد . پس بدین معناست « خورشید به طرف قرار گرفتن خود حركت میكند » و یا تا آن جا كه قرار گیرد حركت میكند.» یعنی تا سرآمدن اجل آن و یا زمان استقرار و یا محل استقرارش حركت میكند7.»
این احتمال(سرآمدن اجل یا زمان اسقرار) به وسیله آیه « كُلِّ یَجْرِی لاِجَلِ مُسَمّیً » [سوره رعد(13) آیه 2] تأیید میشود؛ چرا كه « لاجل مسمی» به جای « لمستقرلها» به كار رفته است. مگر آن كه ادعا شود كه آیه « وَالشَّمْسُ تَجْرِی لِمْسْتَقَرِّلَهَا» [سوره یس (36) آیه 38] میخواهد در مورد خورشید به مطلب تازهای اشاره كند كه در آیات دیگر [سوره فاطر(35)آیه 13؛سوره رعد(13)آیه 2؛ سوره زمر(39) آیه 5] اشاره نشده بود. یعنی خورشید و ماه هر دو زمان استقرار و پایان زمانی حركت دارند و علاوه بر آن، خورشید پایانمكانی نیز دارد.
5 ـ ابن كثیر نیز در تفسیر خود در مورد « لمستقر لها » دو احتمال را مطرح كرده است:
اول : مقصود مستقر مكانی باشد. یعنی تحت عرش الهی كه نزدیك زمین است.
دوم : مقصود انتهای سیر خورشید در قیامت باشد8.
6ـ فلك در لغت به معنای كشتی است و فلك به معنای مجرای كواكب است كه به سبب شباهت آن با كشتی (در شناور بودن) فلك نامیده شده است9.
تفسیر نمونه در معنای فلك نوشته است:
« كلمه فلك در لغت به معنی برآمدن پستان دختران و شكل دورانی به خود گرفتن است سپس به قطعاتی از زمین كه مدور است و یا اشیای مدور دیگر نیز اطلاق شده و از همین رو به مسیر دورانی كواكب نیز اطلاق میشود.10»
سید هبة الدین شهرستانی با ذكر 14 دلیل اثبات میكند كه كلمه « فلك» در اسلام به معنای مدار نجوم و مجرای كواكب است11.
7ـ یسبحون از ماده « سباحت» در اصل به معنای حركت سریع در آب و هواست12.
8ـ دائبین از ریشه « دأب» است كه به معنای « ادامه دادن به سیر » است ، و به معنای عادت مستمره هم میآید13.
البته تفسیر نمونه نوشته است: دائب از ریشه « دئوب» به معنی استمرار چیزی در انجام یك برنامه به صورت یك حالت و سنت است... ولی در معنی دائب، « حركت در مكان » نیفتاده است؛ و لذا نورافشانی و اثر تربیتی، خورشید را مدلول دائب میكند14.»
اما به نظر میرسد كه با توجه به سخن راغب اصفهانی ایشان به یكی از معانی دائب توجه نكرده است(ادامه دادن به سیر) . هر چند كه تفسیرنمونه هیچ منبع لغوی را نیز در این مورد معرفی نكرده است.
3ـ خورشید و حركات آن در تاریخ علم
خورشید ستارهای است كه هر انسانی میتواند هر روز آن را ببیند و حركت كاذب روزانه (از طرف مشرق به مغرب)15 همیشه توجه انسان را به خود جلب كرده است.
انسانها تا قرنها فكر میكردند كه خورشید به دور زمین میچرخد و هیئت پیشیده بطلمیوسی نیز بر همین اساس پایهگذاری شده بود كه زمین، مركز جهان 16. حكیم مزبور كره زمین را ساكن و مركز كلیه كرات پنداشته بود.
« سه چهارم از سطح زمین را آب فراگرفته و كره هوا به مجموع خاك و آب احاطه كرده و كره هوا را كره آتش در میان گرفته و آتش را كره قمر در آغوش دارد. (فلك قمر را جز خود ماه ستارهای نیست) و پس از فلك قمر افلاك عطارد و زهره و شمس و مریخ و مشتری و زحل به ترتیب هر فلك بعدی محیط بر فلك قبلی است و هر یك را فقط یك ستاره است كه هم به نام آن نامیده میشود.
پس از فلك زحل كره هشتم یا فك ثوابت است كه جمیع كواكب ثابته مانند میخ بر پیكر آن كوبیده است. پس از فلك هشتم كره نهم یا فلك اطلس است كه تمام افلاك هشتگانه به ترتیبی كه ذكر شد؛ در شكم آن جا دارد. (مانند پیازی كه لایهلایه بر همدیگر هستند) فلك مزبور خالی از ستاره و دارای قطر نامحدود است... و در یك شبانهروز با كلیه افلاكی كه در جوف آن است، به گرد زمین میچرخد.17»
هیئت بطلمیوسی هفده قرن بر فكر بشر حكومت كرد و پس از آن كپرنیك (1544 م ) هیئت جدید (هیئت كپرنیكی) را ارائه داد كه بر اساس آن زمین به دور خورشید میچرخید؛ ولی شكل چرخش را دایرهای میدانست كه پس از كپلر(1650 م) شكل بیضوی گردش زمین به دور خورشید را كشف كرد. سپس عقیده این دو نفر توسط گالیله ایتالیایی مدلل گردید 18 و از آن پس نظام منظومه شمسی به صورت نوین پایهگذاری شد كه سیارات به دور خورشید میچرخد (عطارد ـ زهره ـ زمین ـ مریخ ـ مشتری ـ زحل ـ اورانوس ـ نپتون ـ پلوتون ).
ولی هنوز عقیده اخترشناسان (حتی كپرنیك، كپلر و گالیله) بر آن بود كه خورشید ثابت ایستاده است19. حتی در ادعانامهای كه علیه گالیله در دادگاه خوانده شد، او را به اعتقاد به سكون خورشید(برخلاف گفته كتاب مقدس كه خورشید را كه متحرك میدانست20) متهم كردند و او حاضر نشد حركت خورشید را بپذیرد21.
در اعصار جدید روشن شد كه خورشید دارای چند حركت است:
اول: حركت وضعی كه هر 5/25 روز یك بار به دور خود میچرخد.
دوم: حركت انتقالی از جنوب آسمان به سوی شمال آن كه هر ثانیه 5/19 كیلومتر همراه با منظومه شمسی حركت میكند.
سوم : حركتی انتقالی كه با سرعت 225 كیلومتر در ثانیه به دور مركز كهكشان میگردد؛ كه در این حركت نیز منظومه شمسی را به همراه خود میبرد22.
البته برای خورشید حركتهای دیگری نیز گفته شده كه در « نكتههای علمی» اشاره میكنیم.
4ـ اسرار علمی در آیات مربوط به خورشید
در مورد آیات مربوط به حركت خورشید مفسران قرآن دو گروه شدهاند:
گروه اول: مفسران قدیمی؛ مفسران قرآن كریم از دیر زمان در پی فهم آیات مربوط به حركت خورشید بودند ولی از طرفی نظریه هیئت بطلمیوسی بر جهانیان سایه افكنده بود و از طرف دیگر، ظاهر آیات قرآن (در مورد حركت خورشید و زمین در مدار خاص خودشان)هیئت بطلمیوسی را برنمیتافت. از اینرو، برخی از مفسران در پی آن شدند تا با توجیه خلاف ظاهری آیات قرآن را با هیئت بطلمیوسی و حركت كاذب روزانه خورشید سازگار كنند.
طبری (310 ق) در تفسیرش حركت خورشید را بر همان حركت روزانه، و محل استقرار خورشید را دورترین منازل، در غروب میداند23.
طبرسی(م548 ق)، مفسر گران قدر شیعه میگوید:
« در مورد استقرار خورشید سه قول است:
یك: خورشید جریان مییابد تا این كه دنیا به پایان برسد. بنابراین، به معنای این است كه محل استقرار ندارد؛
دو: خورشید برای زمان معینی جریان دارد و از آنجا تجاوز نمیكند؛
سه: خورشید در منازل خود در زمستان و تابستان حركت میكند و از آنها تجاوز نكند.
پس همان ارتفاع و هبوط خورشید محل استقرار اوست24».
شهرستانی در مورد آیه:« كُلُّ فِی فَلَكٍ یَسْبَحُونَ » [سوره یس (36) آیه 40] نوشته است: « هر یك در فلكی شنا میكنند.»
مكرر گفتیم كه ظاهر این آیه با هیئت قدیم راست نمیآمد؛ زیرا بنابر آن هیئت،حركت كوكب در جسم فلك ممتنع است و از این جهت قدما ظاهر آیه را حمل بر مجاز كرده سباحت را هم به معنای مطلق حركت گرفته و گفتهاند مقصد این است كه هر ستارهای با فلك خود بالتبع حركت میكند.»
این در حالی است كه در آیه « فی » (در) دارد یعنی خورشید در فلك و مدار شناور است .
همچنین در مورد آیه « وَالشَّمْسُ تَجْرِی»[سوره یس (36) آیه 38] نوشته است: « متقدمان بدین آیه احتجاج كرده حركتی را كه از طلوع و غروب آفتاب مشاهده میشود متعلق به جرم خورشید دانستهاند. ولی در معنای كلمه « مستقر» دچار اضطراب و اختلاف عقیده شدهاند.
... برخی گفته آفتاب سیر میكند تا مستقر خود كه برج حمل است. (كه لازمه آن سكون خورشید در برج حمل است و این معنا باطل است)25»
عجب این است كه صاحب تفسیر نمونه نیز در تفسیر آیه «كُلُّ فِی فَلَكِ یَسْبَحُونَ» [ سوره یس (36) آیه 40] احتمال میدهد كه مقصود همین حركت خورشید بر حسب حس ما یا حركت ظاهری [كاذب و خطای دید] باشد و آن احتمال را در كنار احتمالات دیگر میاورد و رد نمیكند.26 در حالی كه این آیات در مقام شمارش آیات خداست و حركت كاذب نمیتواند آیه و نشانه الهی باشد27.
گروه دوم: مفسران و صاحبنظران جدید؛ پس از آن كه در هیئت جدید، حركت زمین به دور خورشید معنای جدیدی پیدا كرد و متخصصان، صاحبنظران و مفسران قرآن در این مورد اظهار نظرهای متفاوتی كردند و برداشتهای زیبایی از آیات به عمل آوردند، كه بدانها اشاره میكنیم:
الف: حركت انتقالی خورشید در درون كهكشان راه شیری (حركت طولی9؛}
مفسر معاصر، آیة الله مكارم شیرازی پس از اشاره به تفسیرهای « تجری» [سوره یس(36) آیه 38] نوشته است:
« آخرین و جدیدترین تفسیر برای آیه فوق همان است كه اخیراً دانشمندان كشف كرده اند. آن، حركت خورشید با مجموعه منظومه شمسی در وسط كهكشان ما به سوی یك سمت معین و ستاره دوردستی كه آن را ستاره وگا نامیدهاند، میباشد.28»
در جای دیگر« جریان » را اشاره به حركت طولی میداند29.
تذكر: در این معنا باید « لام » در « لمستقر لها » را به معنای « الی » بگیریم. یعنی: « خورشید به سوی قرارگاه خود جریان دارد.» همانگونه كه برخی از نویسندگان عرب بدان تصریح كردهاند.
یكی از صاحبنظران پس از این كه حركت خورشید از جنوب به سوی شمال آسمان را 5/19 كیلومتر در ثانیه میداند، در ادامه به آیه 2 سوره رعد و 33 سوره ابراهیم در مورد حركت خورشید استناد میجوید30.
یكی دیگر از نویسندگان معاصر در مورد كلمه « مستقر » در آیه « تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَهَا » نوشته است:
« این حركت به سوی قرارگاه شاید همان حركت خورشید به سوی ستاره وگا باشد كه علم نجوم امروز بدان پی برده است و سپس آن را معجزه علمی قرآن میداند31.»
علامه طباطبایی u پس از آن كه جریان شمس را همان حركت خورشید میداند، نوشته است:
« اما از نظر علمی تا آنجا كه بحثهای علمی حكم میكند قضیه درست بر عكس (حس) است. یعنی خورشید دور زمین نمیگردد بلكه زمین به دور خورشید میگردد و نیز اثبات اینكه خورشید یا سیاراتی كه پیرامون آن هستند به سوی ستاره(نسر ثابت 9 حركت انتقالی دارند... .32»
سید هبة الدین شهرستانی حركت خورشید را به طرف ستارهای بر ران راست « جائی» معرفی میكند و در جای دیگر آن را به طرف مجموعه نجوم (هركیل) میداند33؛ و كلمه « تجری» را اشاره به حركت انتقالی خورشید میداند34.
طنطاوی در تفسیر الجواهر نیز پس از ذكر مقدمهای در انواع حركات، آیه بالا را بر حركت خورشید و مجموعه همراه او به دور یك ستاره (كوكب) حمل میكند و سپس مطالبی طولانی در مورد حركتهای هواپیماها، اتومبیلها و ... میدهد كه ربطی به تفسیر آیه ندارد35.
در همین مورد، كتاب زنده جاوید و اعجاز قرآن اثر مهندس محمد علی سادات، و نیز قرآن و اخرین پدیدههای علمی، اثر مهندس جعفر رضایی فر، و نیز القرآن الكریم و العم الحدیث ، اثر دكتر منصور محمد حسب النبی، مطالب مشابهی دارند.
ب: حركت انتقالی خورشید همراه با كهكشان: (حركت دورانی)
آیة الله مكارم شیرازی: در مورد آیه « كُلُّ فِی فَلَكٍ یَسْبَحُونَ » [سوره یس(369 آیه 40] « هر كدام از آنها در مسیر خود شناورند» دو احتمال میدهند:
یك: حركت خورشید به حسب حس ما یا حركت ظاهری[حركت كاذب روزانه خورشید كه در اثر حركت زمین به خطا دیده میشود وعرف مردم این حركت را به خورشید نسبت میدهند.]؛
دوم: منظور از شناور بودن خورشید در فلك خود، حركت آن همراه با منظومه شمسی و همراه با كهكشانی كه ما در آن قرار داریم، میباشیم؛ هر چند كه امروزه ثابت شده است كه منظومه شمسی ما جزئی از كهشكشان عظیمی است كه به دور خود در حال گردش است .
در پایان، این آیه « فِی فَلَكٍ یَسْبَحُونَ » را اشاره به حركت دورانی خورشید میداند كه برخلاف هیئت بطلمیوسی حاكم در زمان نزول قرآن سخن گفته است و بدین ترتیب معجزه علمی دیگری از قرآن به ثبوت میرسد36.
یكی از صاحبنظران نیز پس از آن كه حركت دورانی خورشید را هر 200 میلیون سال یك بار با سرعت 225 كیلومتر در ثانیه به دور مركز كهكشان می داند به آیه 2 سوره رعد و 33 سوره ابراهیم برای اثبات حركت خورشید استناد میجوید37.
دكتر موریس بوكای با استناد به آیه 33 سوره انبیاء و 40 سوره یس « كُلُّ فِی فَلَكٍ یَسْبَحُونَ » نتیجه میگیرد كه قرآن تصریح كرده كه خورشید روی مداری حركت میكند. در حالی كه این مطلب بر خلاف هیئت بطلمیوسی رایج در عصر پیامبرr بود. او میگوید« با این كه نظر بطلمیوس در زمان پیامبر اسلام r هم مورد گرایش بود در هیچ جای قران به چشم نمی خورد. »
سپس با اشاره به ترجمههای غلط قرآن به زبان فرانسه كه فلك را به معنای مغسوس (كره آسمانی ـ میله آهنی) آوردهاند چون نمیتوانستند حركت دورانی خورشید را تصور كنند. میگوید اولین ترجمه قرآن كه به زبان فرانسوی كلمه « فلك» را « مدار» ترجمه كرد ترجمه « حمیدالله» دانشمند پاكستانی بود38.
سید هبة الدین شهرستانی در مورد حركت خورشید و منظومه شمسی(از قول برخی) نقل كرده است:
« خورشید با همه اتباع خود به دور روشنترین ستارهای كه در ثریاست میچرخد و نام آن ستاره به زبان فرنگی « الكبوتی» و به زبان عربی « عقد الثریا» است.»
برخی دیگر از نویسندگان مثل عبدالرزاق نوفل همین حركت دورانی را به آیات قرآن [سوره یس (36) آیه 40] نسبت دادهاند.»39
استاد مصباح یزدی نیز با طرح آیه بالا [سوره یس(36) آیه 40] نوشته است:
« قرآن، فلك را چون دریایی میداند،كه اجرام در آن حركت دارند و شناورند. پیداست كه منظور فضایی است كه این اجرام بر آن حركت میكنند و مدار حركتشان را در آن فضا تعیین میكنند . نه آنچنان كه قدما میگفتند: فلك حركت میكند و آنها در فلك ثابتاند.
قرآن از ابتدا« فرضیه فلكیات» قدیم را مردود دانسته است... پس از این آیه میتوان استفاده برد كه اجرای علوی، همه در حركتاند و این چیزی است كه نجوم جدید اثبات میكند.» 40
تذكر: به نظر میرسد كه ظاهر آیه همین معنای دوم (حركت خورشید در یك مدار) است كه با توجه به جمله ذیل آیه « كُلُّ فِی فَلَكٍ یَسْبَحُونَ » تأیید میشود.
ج: حركت وضعی خورشید به دور خود
در تفسیر نمونه آمده است:
« بعضی دیگر آن « تجری» [سوره یس(36) آیه 38] را اشاره به حركت وضعی كره آفتاب دانستهاند؛ زیرا مطالعات دانشمندان به طور قطع ثابت كرده كه خورشید به دور خود گردش میكند.»41
سپس در پاورقی توضیح داده است كه بر طبق این تفسیر « لام» در «المستقرلها»به معنای «فی» (در) است.42
تذكر: در این صورت معنا این گونه میشود: «خورشید در قرارگاه خود جریان دارد.» [و به دور خود میچرخد].
احمد محمد سلیمان نیز در كتاب القرآن و العلم نوشته است كلمه لام در عربی 13 معنا دارد و سپس توضیح میدهد كه اگر لام به معنای «فی» باشد حركت وضعی خورشید را میرساند و اگر به معنای « الی» باشد حركت انتقالی خورشید را میرساند و سپس میگوید این معجزه بلاغی قرآن است كه یك كلمه «لمستقرلها» دو معجزه علمی را باهم میرساند43.
سید هبة الدین شهرستانی نیز از علامه مرعشی شهرستانی (سید محمد حسین 9 و غیر او نقل میكند كه احتمال دادهاند؛ كلمه « مستقر» به معنای محل استقرار و حرف لام به معنای « فی» و مقصود حركت وضعی آفتاب باشد44.
یكی از صاحبنظران نیز پس از آن كه حركت وضعی خورشید را 5/25 روز یك مرتبه به دور خود معرفی میكند به آیه 2 سوره رعد و 33 سوره ابراهیم در مورد اثبات حركت خورشید استناد میجوید45.
برخی دیگر از نویسندگان مثل؛ محمد علی سادات، آیه 38 و 40 سوره یس را دلیل حركت وضعی خورشید گرفتهاند46.
یكی دیگر از صاحبنظران نیز با ذكر این كه ممكن است لام در كلمه « لمستقر» به معنای «فی» یا « تأكید» باشد آن را اشاره به حركت وضعی خورشید میداند47.
د: ادامه حیات خورشید تا زمان معین
یكی از صاحبنظران در مورد آیه «كُلُّ یَجْرِی لِاَجَلٍ مُسَمّیً » ؛ « هر یك از خورشید و ماه تا زمان معینی به گردش خود ادامه میدهند» نوشته است:
« ظاهراً مقصود از این كه خورشیدو ماه تا زمانی معینی به گردش خود ادامه میدهند. این است كه زمانی فراخواهد رسید كه این چراغهای آسمانی خاموش گردد و آن روز قیامت است.48»
همین معنا را سید هبة الدین شهرستانی در مورد آیه « وَالشَّمْسً تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَهَا » پذیرفته و نوشته است: مقصود از جریان حركت انتقالی آفتاب است در اعماق فضا و مراد از « مستقر » زمان استقرار است نه مكان استقرار و معنا چنین میشود: آفتاب حركت میكند تا هنگامی كه باید قرار گیرد. یعنی روز قیامت.
تذكر: در این صورت « مستقر » را در آیه اسم زمان معنا كردهاند.
فیزیكدانان جدید نوشتهاند:
« خورشید میتواند تا 10 میلیارد سال بدرخشد و از این عمر طولانی پنج میلیارد سال آن گذشته است. بنابراین، اكنون خورشید در نیمه راه زندگی خود قرار دارد.49»
هـ : حركات درونی خورشید
به نظر میرسد كه كلمه « تجری » در آیه «وَالشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَهَا » معنای دیگری را نیز بدهد. یعنی بین كلمه « تحرك» و تجری» تفاوتی هست و آن این كه كلمه « تحرك» فقط حركت را میرساند مثل حركت اتومبیلی كه به جلو یا عقب میرود ولی زیر و رو نمیشود. اما كلمه « تجری» در مورد مایعات مثل آب به كار میرود كه در هنگام حركت علاوه بر جلو رفتن، زیر رو هم میشود و بر سر هم میخورد.
امروزه دانشمندان كشف كردهاند كه خورشید علاوه بر حركت وضعی، انتقالی طولی، انتقالی دورانی دارای یك حركت دیگر هم هست؛ چرا كه درون خورشید همیشه انفجارات هستهای صورت میگیرد تا انرژی نورانی و گرما را تولید كند و روشنی بخش ما باشد. 50 و همین انفجارات باعث زیر و رو شدن مواد مذاب داخل خورشید شده و گاه تا كیلومترها به بیرون پرتاب میشود51.
به عبارت ، دیگر خورشید فقط حركت نمیكند بلكه مثل آب جریان دارد و همیشه زیر و رو میشود؛ و این لطافت تعبیر قرآنی غیر از طریق وحی نمیتواند صادر شده باشد و از این رو ممكن است اعجاز علمی قرآن را برساند.
تذكر: در این جا ممكن است گفته شود كه با توجه به كاربرد واژه « تجری » در قرآن كه در مورد حركت ماه و خورشید هر دو بكار رفته است[ سوره فاطر(35) آیه 13؛ سوره زمر(39)آیه 5؛ سوره لقمان(31) آیه 29] « وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلُّ یَجْرِی لِاَجَلٍ مُسَمّیً » [سوره رعد(13) آیه 2] در حالی كه ماه از مواد مذاب تشكیل نشده است. پس همیشه، واژه تجری به معنای مذاب بودن، متعلق به جریان(مثل آب و خورشید نیست. بلكه این تعبیر كنایه است كه در این موارد فضا را مثل یك اقیانوسی در نظر گرفته است كه ماه و خورشید مثل یك كشتی در آن شناور هستند . پس این واژه دلالت قطعی بر یك معنا(شناور بودن یا مذاب بودن) در مورد خورشید ندارد . از این رو نمیتوان گفت كه اعجاز علمی قرآن را ثابت میكند.
تذكر دیگر: برخی از صاحبنظران (دكتر السید الجمیلی) نیز با طرح آیه 36 سوره یس حركت خورشید و منظومه شمسی را 700 كیلومتر در ثانیه دانستهاند. ولی نوع حركت را مشخص نكردهاند كه ، دورانی به دور مركز كهكشان است یا مستقیم52.
5ـ نتیجه
در مورد انطباق حركتهای خورشید با آیات قرآن، میتوان به نتیجههای زیر رسید:
1ـ سه احتمال در كلمه « مستقر» [سوره یس (36) آیه 38] وجود دارد: مصدر میمی ـ اسم مكان ـ اسم زمان. همچنین چند احتمال در معنای لام « لمستقر» وجود دارد: به معنای الی ـ فی ـ غایة . در مورد كلمه « جریان » چهار احتمال وجود دارد: حركت انتقالی طولی ـ حركت وضعی ـ ادامه حیات زمانی ـ حركت درونی خورشید.
در اثر ضرب این احتمالات در یك دیگر عدد 36 حاصل میشود. یعنی 36 احتمال در معنای آیه متصور است و ممكن است در واقع همه این احتمالات مراد آیه باشد.
پس این احتمال هم وجود دارد كه جریان (حركت) دیگری هم برای خورشید وجود داشته باشد كه كشف نشده و آن هم مراد باشد . از این رو، نمیتوان به طور قطعی گفت كه مقصود آیه یكی از این احتمالات است و نفی احتمالات (شناخته شده یا كشف نشده) دیگر كرد.
البته همانطور كه بیان كردیم ظاهر آیه [سوره یس (36) آیه 37ـ40] همان معنای دوم (حركت دورانی خورشید در یك مدار ثابت ) است، كه با واژه « یسبحون» در ذیل آیه تأیید میشود.
2ـ حركت انتقالی خورشید به طرف یك مكان نامعلوم را میتوان از كلمه «لمستقر » استفاده كرد. اما تعیین این مكان (ستاره وگا ـ جائی یا هركیل یا ...) و یا تحمیل آن بر آیه قرآن صحیح به نظر نمیرسد؛ چرا كه تعیین قطعی این مكان مشخص نیست. از اینرو، نمیتوان مكانهای حدسی را به قرآن نسبت داد.
3ـ اشارات صریح قرآن به حركت خورشید ( هر كدام از معانی حركت و جریان را كه در نظر بگیریم) از مطالب علمی قرآن و نوعی رازگویی است؛چون كه قرآن كریم در زمانی سخن از مدار (فلك) خورشید و جریان و حركت واقعی آن گفت كه هیئت بطلمیوسی فقط همین حركت كاذب را به رسمیت میشناخت و این مطلب عظمت علمی قرآن و آورنده آن (پیامبر اسلام r ) را نشان میدهد.
4ـ آیا این اشارات علمی قران اعجاز علمی آن را اثبات میكند؟
در این مورد میتوان تفصیل قایل شد؛ یعنی بگوییم بخشی از این حركتها قبلاً توسط كتاب مقدس گزارش شده بود از این رو، اخبار قرآن در این مورد اعجاز علمی نیست. اما آن بخشی كه توسط كتاب مقدس گزارش نشده بود و توسط قرآن بر خلاف هیئت بطلمیوسی بیان شد، اعجاز علمی قرآن است.
قسم اول یعنی بخشی كه كتاب مقدس خبر داد، همان جملهای است كه میگوید: « و [خورشید ] مثل پهلوان از دویدن در میان شادی میكند.53»
از این جمله فقط حركت انتقالی دورانی خورشید استفاده میشود چون پهلوانان در میادین به طرف جلو و به صورت دورانی میدوند54. اما حركتهای دیگر مثل حركت انتقالی طولی و حركت وضعی و حركت زمانی و حركت درونی خورشید از ابتكارهای قرآن است، و اعجاز علمی آن را ثابت میكند.